بشنو و باور کن!
زن جوان را گر تیری به پهلو نشیند به که پیری.
اندیشه کردن که چه گویم به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم.(قابل توجه این جانب)
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن.
هرچه دیر نپاید دلبستگی را نشاید.
تلمیذ بی ارادت عاشق بی زر است و رونده ی بی معرفت مرغ بی پر و عالم بی عمل درخت بی بر است و زاهد بی علم خانه ی بی در.
هر چه در دل فرود آید در دیده نکو نماید. زر از معدن به کان کندن برآید و از دست بخیل به جان کندن.
دوستی را که به یک عمر بدست آورند نشاید که به یک دم بیازارند.(قابل توجه بعضیا)
اندیشه کردن که چه گویم به از پشیمانی خوردن که چرا گفتم.(قابل توجه این جانب)
سخنش تلخ نخواهی دهنش شیرین کن.
هرچه دیر نپاید دلبستگی را نشاید.
تلمیذ بی ارادت عاشق بی زر است و رونده ی بی معرفت مرغ بی پر و عالم بی عمل درخت بی بر است و زاهد بی علم خانه ی بی در.
هر چه در دل فرود آید در دیده نکو نماید. زر از معدن به کان کندن برآید و از دست بخیل به جان کندن.
دوستی را که به یک عمر بدست آورند نشاید که به یک دم بیازارند.(قابل توجه بعضیا)