خدای من!
خدای من که دستهای خواهشم به سوی توست
خدای من که چشمهای گریه ام به روی توست
ازین مسافر غریب
دراین دیار حرص و کینه و فریب،
گذر نما که
التماسهای خاشعانه اش
اشکهای صادقانه اش
رازهای محرمانه اش
و دردهای این دل اسیر بی بهانه اش
همه برای توست و باتو است
و او بدین امید زنده است.