گلها همه آفتاب گردانند...
یادشون بخیر. خدا رحمتشون کنه.
اول تو کتابهای درسی شناختیمشون و اگه اهل شعر نبوده باشیم فوقش تا امتحان آخر سال اسمشون تو ذهنمون مونده! ولی من و تو نه. ما که اسم خودمونو میذاریم عاشق شاعر پیشه یا بلعکس شاعر عاشق پیشه باید بشناسیمشون. حداقل بیشتر شعراشونو خونده باشیم و بعضیاشم تو دفتر شعرمون نوشته باشیم. به قول خودشون چقدر زود دیر می شه. چقدر دلم میخواست بیشتر ازشون شعر خونده بودم و توی شعراشون شناخته بودمشون. حیف. این یکی خیلی قشنگه. بخونینش :
خاطرات خیس
-باز...... ای الهه ی ناز.....
صدای تو مرا دوباره برد
به کوچه های تنگ پابرهنگی
به عصمت گناه کودکانگی
به عطر خیس کاهگل
به پشت بام های صبح زود
در هوای بی قراری بهار
به خواب های خوب دور
به غربت غریب کوچه های خاکی صبور
به کرکهای خط سبزه
بر لب کبود رود
به بوی لحظه های هرچه بود یا نبود
به نوجوانی نجیب جوشش غرور
روی گونه های بی گناهی بلوغ
به لحظه ی نگاه ناگهانگی
به آن نگاه نا تمام
به آن سلام خیس ترسخورده
زیر دانه های ریز ریز ابتدای دی
به بوی لحظه های هر کجای کی!
به سایه های ساکت خنک
به صخره های سبز در شکاف آفتابگیر کوه
به هرم آفتاب تفته ای
که بی گدار
با تمام تشنگی
به آب میزنیم
به عصرهای جمعه ای
که با دوچرخه های لاغر بلند
تمام اضطراب شنبه های جبر را
رکاب میزنیم
به بوی لحظه های بی بهانگی
که دل به گریه ها و خنده های بی حساب میزنیم
به « آی روزگار....» های حسرت دروغکی
غم قراق دلبر به خواب هم ندیده ی همیشه بی وفا
به جور کردن سه چار بیت سوزناک زورکی
به رفت و آمد مدام باد ها و یاد ها
سوار قایقی رها
به موج موج انتهای بی کرانگی
دوار گردش نوار....
مرور صفحه ی سفید خاطرات خیس
صدا تمام شد!
سرم به صخره ی سکوت خورد...
- آه بی ترانگی!
برای شادی روح مرحوم قیصر امین پور شاعر انقلابی کشومون حمد و سوره فراموش نشه!