بعضی وقتها عاشق تر میشوم....
عشقه که کار دست آدم میده.
وقتی دلت هوایی شده یعنی دیگه مال اینجا نیستی.
.
.
.
می خوای پر بکشی. دور ضریح آسمونی اش طواف کنی. هفت دور.... نه! هفتاد دور ........ نه! هفتصد دور..... هفت هزار دور...........نه هفتاد هزار دور....! نه....
همه چی تاب بخوره دور سرت!
.
.
.
زائرا گریه میکنند. مجالی واسه اشکاشون نمونده. دریای محبت و عشقه. فقط کافیه شنا بلد باشی.
غریبی نکن.امام ات غربت کشیده پس آشنای همه اس.
بیا جلو .... بیا! یه جرعه کافیه! فقط یه جرعه......می از دست معشوق مستی عجیبی می ده..... حالا که مستشی فریاد بکش.اشک بریز.
هر چی میخواستی بخواه. باور کن که دست خالی برنمی گردی!
هم شهری ات، دوستت، هم سایه ات، مادرت .... همه و همه .بعد خودت. خود تنهات . خودغریبت. خود بی کس ات. خودمحتاجت.
حالاست که باید فریاد بزنی :
یا امام رضا
یا ضامن آهو
یا غریب الغربا
یا معین الضعفا
............
داشت برنامه ای از حرم امام رضا رو نشون میداد. برنامه در مورد اون خدامی بود که میرفتند در جای جای شهر مشهد و آدمای ناتوان و از کار افتاده رو برای زیارتت می آوردند حرم حضرت. چه حس و حالی داشتند. همه ی اون پیرزن پیرمردا اشک تو چشماشون بود. بنازم محبت رو .محبت ولایت و ولی که خدا تو دلشون گذاشته. اگه از هر کدومشون می پرسیدی حتما آرزوشون این بوده که بازم بتونند بیاند زیارت.
بی اختیار اشک میریزم: یا امام رضا. نمیدونی چقدر دلم هوای صحن های نورانی تونو کرده. قسمت من و همه ی عاشقاتون بکنین.یا امام رضا......
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی (ع)